در ادامه شعرهایی بخوانید از «غلامرضا بروسان» و «بدرشاکر السیاب» و موزیکهای بشنوید از “ Murat Kekilli “ ، «ایهام» و “ Marie Fisker “
بگو چکار کنم؟
با فلفلی که طعم فراق میدهد
با دردی که فصل را نمیشناسد
با خونی که بند نمیآید
بگو چکار کنم؟
وقتی شادی به دُم بادبادکی بند است
و غم چون سنگی
مرا در سراشیب یک دره دنبال میکند
دلم شاخهی شاتوتی
که باد
خونش را به در و دیوار پاشیده است.
(غلامرضا بروسان)
ترانهی ” Bu Aksam Olurum “ از ” Murat Kekilli “
شب رفتن که آمد چه اشکها که نیفشاندیم
و از غرورمان، بارانش خواندیم
ببار باران، ببار
(بدرشاکر السیاب)
ترانهی «بزن باران» از «ایهام»
متن و ترانهی ” Come Rain “ از ” Marie Fisker “
Come rain come on and rain on me
wash away this pain in me
I see the days disdain of me
The night is where I ought to be
And I know you’re gonna pray for me
And I know you’re gonna wait for me
Until I won’t be there to haunt our hearts no more
The paper’s ripped and torn
You paint your fence and mow your lawn
No one can mend this damage done
I packed my bags and I’ll be gone
And I know you’re gonna pray for me
And I know you’re gonna wait for me
Until I won’t be there to haunt our hearts no more
نظر شما چیه؟